وسواس، نوعی اختلال اضطرابی است که می تواند با ترس و نگرانی های بدون دلیل همراه باشد. فرد مبتلا به وسواس به سختی می تواند این قبیل افکار را در خود کنترل کند.
افکار و تصورات آشفته آن هم به صورت مکرر، با عنوان اختلال وسواس در نظر گرفته می شود که می تواند با اضطراب زیادی همراه باشد.
در واقع اختلال وسواسی یکی از شایع ترین و ناتوان کننده ترین اختلالات روانشناختی به شمار می آید که به عنوان چهارمین اختلال شایع در بین اختلالات روانپزشکی توصیف می گردد.این اختلال باعث آشفتگی و ناتوانی فرد در حیطه های شغلی، روابط اجتماعی، بین فردی و زناشویی در زندگی روزمره این بیماران می گردد.
علت واقعی اختلال وسواس چیست؟
علت واقعی اختلال وسواس فکری – عملی به طور کامل کشف نشده است و مانند سایر بیماریهای روانی، تحقیقات زیادی باید در این زمینه انجام شود تا علت واقعی این نوع بیماریها آشکار شوند. اختلال وسواس فکری- عملی همانند سایر بیماریهای روانی نتیجه ترکیب عوامل مختلف زیستی روانی و اجتماعی می باشد. با این حال افراد مختلف با علائم و نشانه های متفاوت می توانند ترکیب گوناگونی از عوامل را داشته باشند و همین امر، شناخت و مشخص کردن علت بیماری را بسیار پیچیده می کند.
انواع اختلال وسواسی
وسواس انواع مختلفی دارد که در ادامه به انواع مختلف آن خواهیم پرداخت.
انواع مختلفی از اختلال وسواسی ـ جبری وجود دارد که شامل وسواسهای فکری نظیر افکار وسواسی با محتوای پرخاشگرانه، آلودگی، جنسی، مذهبی، نیاز به قرینه بودن و جسمی و وسواسهای عملی نیز شامل شستوشو، وارسی، تکرار کردن، شمارش، نظم و ترتیب و جمع کردن و انبار کردن میباشد.
تشریفات و رفتار اجتنابی به دلیل ماهیت قابل مشاهده خود، آشکارترین ویژگی وسواس فکری – عملی می باشند. تشریفات اجباری در قالب رفتاری و ذهنی اشکال گوناگون دارد و اغلب درمان جویان بیش از یک نوع از این اجبارها را دارا هستند. علائم هر بیمار ممکن است با گذشت زمان تغییر پیدا کند، اما بطور کلی اختلال وسواس فکری – عملی چند الگوی عمده دارد:
مشهورترین شکل بالینی تشریفات وسواسی، شستشو و پاکیزگی است، که جهت از بین بردن آلودگی از یک منبع خاص مثل میکروب ها و یا مواد شیمیایی طراحی شده اند. آلودگی با میزان ۵۰ درصد شایعترین وسواس فکری است و رفتار جبری شستشو با میزان ۵۰ درصد پس از وارسی کردن (با میزان ۶۱ درصد) قرار دارد. بطور شاخص، بیمار از بعضی از پیامدهای عمومی یا ویژه آلودگی از قبیل بیمار شدن یا مردن و یا آلوده کردن دیگران می ترسد.در این گونه موارد، بیمار درباره ی هر نوع آلودگی یا میکروب ناشی از چیزهای معینی نظیر ادرار، مدفوع، ترشحات بدن و منی، فضولات حیوانات ، گرد و غبار و اشیا دیگری از این قبیل وسواس دارد، و برای فرار از چنگ آنها به شستشوها و تشریفات تمیز کردن وسواسی می پردازد. به طور کلی بر روی دستان بسیاری از بیماران مبتلا به وسواس شستشو، نشانه های آشکار شستن های مکرر و افراطی به صورت پوست قرمز یا اگزما قابل مشاهده است. بیماران مبتلا به وسواس آلودگی معمولاً معتقدند که آلودگی از یک شیء به شیء دیگر، از فردی به فرد دیگر با تماس جزئی انتشار می یابد.در کشور ما با توجه به بافت مذهبی آن زیرگونه ای از وسواس شستشو به نام نجاست و پاکی وجود دارد که میزان شیوع بالایی دارد.
بیمارانی که گرفتار وسواس وارسی و بازبینی هستند. دومین گروه افراد مبتلا به وسواس فکری – عملی را تشکیل می دهند.در این گروه تعداد مردان و زنان تقریباً مساوی است. این بیماران گرفتار مراسم و تشریفات وسواس وارسی هستند این تشریفات با هدف جلوگیری از فاجعه های ویژه از قبیل دزدی، آتش سوزی، آسیب به شخص، شرمندگی اجتماعی انجام می شود. موقعیت های مورد وارسی بطور مستقیم به ترسهای وسواسی مربوط می شوند. بنابراین ترس های ابراز شده توسط بیماران وسواسی شکل افراطی نگرانیهای معمولی می باشد.الگو و نمونه رفتارهای این افراد این است که به دفعات مکرر چیزهایی از قبیل شیر گاز، اجاق گاز، وسایل برقی، کلیدهای برق، قفل ها، دریچه ها، کمدها، گنجه ها، کشوها، پوشه ها و پرونده ها را وارسی می کنند.در نظر آنان یکبار وارسی کافی نیست، بلکه باید به دفعات مکرر این کار را انجام دهند.معمولاً وارسی کردن وقتگیر است و اگر توجه دیگران جلب شود آشفته کننده است، و مانع کار و فعالیت فرد می شود.هرگاه به طریقی احساس مسئولیت از آنان سلب شود، وارسی و بازبینی وسواسی آنان نیز کاهش می یابد و یا به کلی متوقف می گردد.
سومین الگوی شایع افراد وسواسی، افکار مزاحم بدون اعمال وسواسی است. این افکار وسواسی معمولاً افکار تکراری و مزاحم و آزار دهنده با موضوع جنسی، مذهبی و افکار کفر آمیز یا پرخاشگرانه است که بیمار به واسطه آن ها احساس گناه را تجربه می کند.در این بیماران خصوصیت کلی اختلال وسواس رویدادهایی سراسر ذهنی است و هیچ گونه تشریفات عملی آشکار ندارند. برخی از آنان گرفتار افکار وسواسی هستند که به صورت تکراری در ذهن بیمار مرور می شود و باعث اضطراب و ناراحتی بیمار می شود. در بعضی از بیماران، این وسواس ها با وسواس ها یا تشریفات ذهنی ناآشکار که از جهت احساس اجبار نیرومند، مشابه تشریفات رفتاری آشکارند، همراه می شوند. شمارش ذهنی اعداد، دعا خواندن، تکرار ذهنی کلمات و عبارات معین، تجسم تصاویر دیداری معین و مطالب ذهنی دیگری از این قبیل، نمونه ای از تشریفات وسواس فکری هستند.
چهارمین الگوی شایع، نیاز برای تقارن و دقت است که می تواند به کندی وسواسی منجر شود. چنین بیمارانی ممکن است ساعتها وقت صرف خوردن غذا یا اصلاح صورت خود یا مسواک زدن کنند. تشریفات نظم و ترتیب باعث می شود فرد جهت کاهش اضطراب خود، اشیا را در مکان ها و وضعیت های خاص قرار دهد. این تشریفات جهت تسکین احساس کلی تشویش و ترس صورت می گیرد نه به خاطر جلوگیری از یک فاجعه ی خاص.
یک مقوله نادر تحت عنوان کندی وسواسی گونه نیز پیشنهاد شده است. بیشتر بیماران مبتلا به وسواس بر اثر تشریفات وسواسی تکراری، بسیار کند عمل میکنند، ولی در گروه اخیر(که بیشتر مرد هستند)این کند شدن، نشانه اولیه است نه اینکه ناشی از تشریفات وسواسی باشد. بیمار ممکن است نیم ساعت صرف مسواک زدن نماید یا مدت یک ساعت ریش بتراشد، چهار ساعت دوش بگیرد و نظایر آن. معمولاً بیشتر کارهایی شامل این کندی می شود که مربوط به امور شخصی هستند و یا جزء اعمال ساده روزمره اند. روشن است که این نوع کندی در شکل افراطی آن زندگی شغلی را غیر ممکن می سازد. در کندی وسواسی، فرد به ندرت از اجرای اعمال وسواسی بسیار دقیقش خودداری میکند. این اختلال معمولاً در اوایل بزرگسالی به وجود می آید و به تدریج مزمن میشود و به درجات گوناگون کارآیی شخص را کم میکند. این بیماران گوشه گیر و منزوی هستند. این نوع وسواس، درمانی جدا از درمان های مناسب برای وسواسها و اجبارهای ناشی از اضطراب را طلب می کند.
نامصمم بودن یکی از خصوصیاتی است که در بسیاری از بیماران مبتلا به وسواس اضطراری مشاهده میشود. وسواس شک و تردید، با اقدام جبری برای امتحان کردن دنبال می شود. فکر وسواسی معمولاً متضمن یک خطر یا خشونت است. این خصوصیات بیشتر در وارسی کننده ها وجود دارد که غالباً وسواس آنها به صورت شک کردن ظاهر میشود و همچنین در کسانی که تشریفات وسواسی دارند، نیاز به تصمیم گیری غالباً موجب بروز شکهای وسواسی، وارسی های مربوطه و رفتارهای وسواسی دیگر در این بیماران میگردد. در موارد حاد، مشکل تصمیم گیری موثر موجب میشود بیمار، نه فقط در تصمیم های عمده بلکه حتی در مورد امور پیش پا افتاده روزمره نیز غیر فعال بماند. چنین بیمارانی عدم اعتماد به نفس وسواس گونه داشته و همیشه بخاطر فراموش کردن یا ارتکاب چیزی احساس گناه می کنند.
جمع کردن یا نگهداری افراطی اشیا نیز نوعی از تشریفات است. که جهت جلوگیری از فقدان احتمالی اشیا یا اطلاعات مهم صورت می گیرد.در این گونه وسواس، بیمار احساس اجبار به گردآوری تعداد زیادی اشیاء بی اهمیت دارد، و دور ریختن آنها برایش کاری مشکل است. اشیا ذخیره شده اغلب شامل اطلاعات نوشتاری از قبیل روزنامه، مجله، بریده های کاغذ، اسناد و قبوض است. بعضی بیماران در این کار افراط بیشتری به خرج می دهند و برای نگهداری مجموعه عظیم خود از جعبه های متعدد استفاده می کنند و اتاقی را هم به این کار اختصاص می دهند و هر پیشنهادی برای دور ریختن و رها شدن از آنها با مخالفت شدید آنها روبرو می شود.
علت اختلال وسواس چه می تواند باشد؟
اختلال وسواس می تواند یک اختلال عصبی باشد و تغییر و ناهنجاری در انتقال دهنده های عصبی عامل آن باشد.
- علل ژنتیکی. اختلال وسواس می تواند زمینه ارثی و خانوادگی داشته باشد.
- علل خود ایمنی. عفونت های استرپتوکوکی که می تواند با التهاب و اختلال در عملکرد سلول های عصبی مغز همراه باشد.
- علل رفتاری. اختلال وسواس می تواند با ترس همراه باشد و دوری از انجام برخی کارها به کمتر شدن ترس در آن ها کمک می کند. این ترس و استرس می تواند برخی مواقع مانند شروع یک کار جدید بیشتر شود.
در چنین شرایطی، رفتار درمانی می تواند به رفع این ترس و استرس کمک کند.
- علل نورولوژیکی. تکنیک های تصویر برداری از مغز امکان مشاهده و بررسی نواحی مختلف مغز را فراهم کرده است. بر هم خودن تعادل مواد شیمیایی در مغز مانند سروتونین می تواند یکی از دلایل بروز اختلال سواس باشد.
- عوامل محیطی. عوامل استرس زای محیطی می توانند باعت تشدید اختلال وسواس شوند.